شهر حرانحَرّان، شهری کهن در آسیای صغیر است. فهرست مندرجات۲ - وضعیت امروز ۳ - نخستین شهر ۴ - شهر پیامران ۵ - توجه جغرافینگاران ۵.۱ - نام رومی ۵.۲ - مالیات ۵.۳ - تپه حضرت ابراهیم ۵.۴ - شهر صائبیها ۵.۵ - دژ سنگی ۵.۶ - پنبه و عسل ۵.۷ - کم آبی ۵.۸ - عبادتگاه و مسجد ۵.۹ - اسم مشترک ۵.۱۰ - هفت دروازه ۵.۱۱ - حمامها ۵.۱۲ - چهار دروازه ۶ - مرکز صائبیها ۶.۱ - آموزش ۶.۲ - تاثیرات ۶.۳ - شهرت ۶.۴ - دژ شهر ۷ - پیشینه ۷.۱ - مرکزیت حکومت ۷.۲ - غارت حران ۷.۳ - تسلط مسلمانان ۷.۴ - ضرب سکه ۷.۵ - محاصره ۷.۶ - مختصر حوادث ۷.۷ - تصرف مغولها ۸ - مشاهیر ۹ - فهرست منابع ۱۰ - پانویس ۱۱ - منبع ۱ - جایگاه جغرافیاییحرّان در مرز ترکیه و سوریه ، در ْ۳۹ طول شرقی و΄۵۰ َْ۳۶ عرض شمالی، در مشرق رود بلیج (از شعبات رود فرات ) قرار دارد. ۲ - وضعیت امروزامروزه، شهر کوچک و مخروبهای است در استان اورفه در جنوب شرقی ترکیه که فقط گروهی از کوچنشینان در آلونکهای گلی و محقری در آن زندگی میکنند [۱]
حسین مسری، «مدینة حران فی تاریخها السیاسی و الفکری من القرن الاول الهجری حتی نهایة القرن الثالث الهجری»، ج۱، ص۱۳، حولیات الآداب و العلوم الاجتماعیة، (۱۴۲۲/ ۲۰۰۱).
[۲]
منیر بعلبکی، موسوعة المورد: دائرة معارف انکلیزیة عربیة مصورة، ج۵، ص۷۱، بیروت ۱۹۸۰ـ۱۹۸۳.
و به بافندگی، سوزندوزی، گلدوزی و ساخت ظروف سفالین اشتغال دارند. [۳]
آمنه ابوحجر، موسوعة المدن الاسلامیة، ج۱، ص۲۶۳، عمان ۲۰۰۳.
۳ - نخستین شهربنابر بعضی منابع، حرّان نخستین شهری بوده که پس از طوفان نوح بنا شده است. [۴]
یاقوت حموی، کتاب معجمالبلدان، ذیل مادّه، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپافست تهران، ۱۹۶۵.
[۵]
احمدبنعبدالوهاب نویری، نهایة الاربفی فنونالادب، ج۱۹، ص۱۵۷، قاهره (۱۹۲۳) ـ۱۹۹۰.
برخی دیگر بر آناند که این شهر ۲۷۵ سال پس از طوفان نوح [۶]
ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، ج۳ قسم ۱، ص۴۳، چاپ یحیی عبّاره، دمشق ۱۹۷۸.
[۷]
ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، ج۳ قسم ۱، ص۴۵، چاپ یحیی عبّاره، دمشق ۱۹۷۸.
یا پس از بنای شهر بابِل [۸]
عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۲، ص۱۹۵.
به دست هارانبن تارحبن ناحور ، برادر حضرت ابراهیم علیهالسلام و پدر لوطنبی علیهالسلام، احداث شده است. [۹]
ابنقتیبه، کتاب عیونالاخبار، ج۱ جزء۲، ص۲۱۵، بیروت: دارالکتاب العربی.
[۱۰]
ابنقتیبه، المعارف، ج۱، ص۳۱، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
[۱۱]
محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری (بیروت)، ج۱، ص۲۱۳.
[۱۲]
ابنحزم، جمهرة انساب العرب، ج۱، ص۵۰۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۹۸۲).
حمداللّه مستوفی [۱۳]
حمداللّه مستوفی، نزهةالقلوب، ج۱، ص۱۰۳.
احداث آن را به اَرفَخَشَد، فرزند سام بن نوح ، نسبت داده و به گفته ابنعبری، [۱۴]
ابنعبری، تاریخ مختصر الدول، ج۱، ص۱۰، بیروت: دارالمسیرة.
قینانبن ارفخشد آن را به نام پسر خود، حرّان، بنا کرده است. ۴ - شهر پیامرانبرخی حرّان را زادگاه حضرت ابراهیم علیهالسلام [۱۵]
محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری (بیروت)، ج۱، ص۲۳۳.
یا محلی دانستهاند که وی از اور یا بابل به آنجا هجرت کرد. [۱۷]
ابنقتیبه، المعارف، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
[۱۸]
علی بن حسین مسعودی، کتاب التنبیه والاشراف، ج۱، ص۷۹.
[۱۹]
ابنعدیم، زبدة الحلب من تاریخ حلب، ج۱، ص۳۴، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۲۰]
فؤاد جمیعان، مآثر العرب العلمیة: اساس حضارة الغرب، ج۱، ص۷۸، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱.
[۲۱]
محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری (بیروت)، ج۱، ص۲۴۴.
[۲۲]
محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری (بیروت)، ج۱، ص۲۹۲.
[۲۳]
محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری (بیروت)، ج۱، ص۳۱۰.
[۲۴]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۱۰۰.
[۲۵]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۲۷۲.
[۲۶]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۲.
پیامبرانی چون نوح ، ابراهیم ، یعقوب ، اسحاق و عیسی علیهمالسلام مدتی در حرّان اقامت کردند. [۲۷]
سفر پیدایش، ۴۳:۲۷.
[۲۸]
سفر پیدایش، ۱۰:۲۸.
[۲۹]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۹.
[۳۰]
ابنعبری، تاریخ مختصر الدول، ج۱، ص۱۳ـ۱۵، بیروت: دارالمسیرة.
[۳۱]
ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، ج۳ قسم ۱، ص۴۵، چاپ یحیی عبّاره، دمشق ۱۹۷۸.
[۳۲]
فیلیپ خوری حتی، تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین، ج۱، ص۱۷۷، ترجمة جورج حداد و عبدالکریم رافق، ترجمة کمال یازجی، بیروت ۱۹۵۸ـ۱۹۵۹.
۵ - توجه جغرافینگاراناهمیت شهر حرّان موجب شدهاست که بیشتر جغرافینگاران و مورخان مطالبی درباره آن بنویسند. ۵.۱ - نام رومیدر قرن سوم، ابنخرداذبه [۳۳]
ابن خرداذبه، کتاب المسالک والممالک، ج۱، ص۷۳.
[۳۴]
ابن خرداذبه، کتاب المسالک والممالک.
حرّان را شهری از دیار مُضَر در چهار فرسنگی شهر رُها معرفی کرده و نوشته است که رومیان این شهر را هالینوبلس مینامیدند. قدامةبن جعفر، [۳۵]
قدامةبن جعفر، الخراج و صناعة الکتابة، ج۱، ص۱۲۹، چاپ محمدحسین زبیدی، بغداد ۱۹۸۱.
ضمن تکرار سخنان ابنخرداذبه، افزوده است که از حرّان تا رها دو راه وجود داشت. ۵.۲ - مالیاتابنرسته [۳۶]
ابن رسته، کتاب الاعلاق النفیسة، ج۱، ص۹۷.
حرّان را در اقلیم چهارم ضبط کرده و ابنفقیه [۳۷]
ابن فقیه، مختصر کتاب البلدان، ج۱، ص۱۳۶.
در اواخر قرن سوم، خراج شهر را ۰۰۰، ۷۴۰ درهم ثبت کرده است. ۵.۳ - تپه حضرت ابراهیمابوالقاسم جیهانی، [۳۸]
ابوالقاسمبن احمد جیهانی، اشکالالعالم، ج۱، ص۹۲ـ۹۳، ترجمه علیبن عبدالسلام کاتب، چاپ فیروز منصوری، تهران ۱۳۶۸ش.
نوشته که حرّان به بزرگی شهر رقه است و در فاصله سه روز از رقه قرار دارد، اهالی آنجا روی تپهای منسوب به حضرت ابراهیم نماز میگزارند، و شهری کم آب و درخت است. ۵.۴ - شهر صائبیهادر اوایل قرن چهارم، اصطخری [۳۹]
ابراهیم بن محمد اصطخری، المسالک و الممالک، ج۱، ص۷۲ـ۷۳.
[۴۰]
ابراهیم بن محمد اصطخری، المسالک و الممالک، ج۱، ص۷۶ـ۷۷.
و ابنحوقل [۴۱]
ابن حوقل، کتاب صورة الارض، ج۱، ص۲۲۶.
نوشتهاند که حرّان، بعداز شهر رقه، بزرگترین شهر دیار مُضَر است و در تاریخ ، به شهر صابئیها معروف است. ۵.۵ - دژ سنگیبه گفته مقدسی، [۴۲]
محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ج۱، ص۶۰.
[۴۳]
محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ج۱، ص۱۳۷.
[۴۴]
محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ج۱، ص۱۴۱.
[۴۵]
محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ج۱، ص۱۴۵.
حرّان در اقلیم چهارم از دیارِ مضر است، شهری نیکو و دارای دژی از سنگ است، مزارع آن با آب چاه و قنات آبیاری میشوند، ولی سرچشمه قنات آن مشخص نیست. ۵.۶ - پنبه و عسلاین شهر پنبه خوبی دارد و عسل و نوعی شیرینی به نام قبیط از محصولات آنجاست. اهالی شهر در توزین کالا بسیار امین و درستکارند. در قرن پنجم نیز بکری، [۴۶]
عبداللّهبن عبدالعزیز بکری، معجم مااستعجم من اسماء البلاد و المواضع، ج۲، ص۴۳۵، چاپ مصطفی سقّا، قاهره ۱۳۶۴۱۳۷۱/ ۱۹۴۵۱۹۵۱.
[۴۷]
عبداللّهبن عبدالعزیز بکری، کتاب المسالک و الممالک، ج۱، ص۱۰۵ـ۱۰۶، چاپ ادریان فان لیوفن و اندری فری، تونس ۱۹۹۲.
حرّان را از دیار مضر معرفی کرده است. ۵.۷ - کم آبیدر قرن ششم ادریسی، [۴۸]
محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهةالمشتاق فی اختراق الآفاق، ج۲، ص۶۴۳، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۴۹]
محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهةالمشتاق فی اختراق الآفاق، ج۲، ص۶۶۴، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
حرّان را در اقلیم چهارم، در دوازده میلی رُها، متعلق به صابئیها ضبط کرده و نوشته است که این شهر کمآب و درخت، دارای عمارتها و روستاهایی است و ارتفاعاتی آن را احاطه کرده است. ۵.۸ - عبادتگاه و مسجدابنجبیر در سفرنامه خود [۵۰]
ابنجبیر، رحلة ابنجبیر، ج۱، ص۱۹۷ـ۱۹۹، بیروت ۱۹۸۶.
بهجای با صفایی در سه فرسنگی حرّان اشاره کرده که عبادتگاه حضرت ابراهیم بوده و درباره شهر حرّان نوشته است که شهری بزرگ و دارای مدرسه ، چندین مسجد ، بیمارستان و حصاری محکم است. به گفته وی، اهالی آنجا نرمخو و فقیر نوازند، بازارهای شهر دارای سقف چوبی است و در کنار بازار اصلی شهر، مسجدجامع شهر با نوزده در واقع شده است. ۵.۹ - اسم مشترکدر قرن هفتم، یاقوتحموی [۵۱]
یاقوت حموی، کتاب المشترک وضعا و المفترق صقعا، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۵، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن، ۱۸۴۶، چاپ افست بغداد.
[۵۲]
یاقوت حموی، کتاب معجمالبلدان، ذیل ماده، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپافست تهران، ۱۹۶۵.
نوشته است که اهالی حرّان به حرّانی و حرنانی معروفاند، این شهر خاستگاه مشاهیر زیادی بوده است، و پنج شهر یا موضع دیگر نیز به همین نام در بحرین و حلب و دمشق وجود دارد. [۵۳]
اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاحالعربیة، ذیل «حرن»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
۵.۱۰ - هفت دروازهدر همین قرن، ابنشداد شرح مفصّلی از شهر حرّان داده و نوشته است قبل از آنکه تاتارها آنجا را ویران کنند، حرّان که در سطح نسبتآ صاف و هموار بنا شده بود، خیابانهای پهن و حصاری بلند داشت و دژ قدیمی آن به نام المُدَوَّر، یکی از معابد صابئیها بهشمار میآمد. حرّان دارای هفت دروازه بود: بابالرَّقه، بابالکبیر، بابالبَیار، باب یزید، بابالفدان، بابالصغیر و بابالسِّر. همچنین چهار مدرسه (همگی ویژه حنبلیان) و دو خانقاه داشت که یکی از آنها موقوفه بود و برای عموم نیازمندان عرب و عجم احداث شده بود. بیمارستانی نیز داشت که مظفرالدین، حاکم اربیل ، آن را ساخته بود. [۵۴]
ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، ج۳، قسم ۱، ص۴۰ـ۴۲، چاپ یحیی عبّاره، دمشق ۱۹۷۸.
۵.۱۱ - حمامهاابنشداد [۵۵]
ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، ج۳ قسم ۱، ص۴۲، چاپ یحیی عبّاره، دمشق ۱۹۷۸.
به مسجد ابراهیم خلیلاللّه و مسجد دیگری اشاره کرده که دارای صخرهای بوده و حضرت ابراهیم بدان تکیه میداده، و افزوده که نورالدین محمودبن زنگی مسجدجامع شهر را تجدید بنا کرده و آن را گسترش داده است. در حرّان، معبد بزرگی (غیر از المدوّر) برای صابئیها وجود داشت که عیاضبن غَنْم به هنگام فتح شهر آن را از صابئیها گرفت و محل دیگری را به آنها داد. بعدها یحییبن شاطر ــ که از سوی شرفالدوله مسلمبن قریشبن عقیلی، از حاکمان موصل، کارگزار شهر بودــ این معبد را ویران کرد. [۵۶]
ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، ج۳ قسم ۱، ص۴۲، چاپ یحیی عبّاره، دمشق ۱۹۷۸.
ابنشداد [۵۷]
ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، ج۳ قسم ۱، ص۶۳ـ۶۴، چاپ یحیی عبّاره، دمشق ۱۹۷۸.
شهر حرّان را نام برده و نوشته است که چهار حمام نیز در بیرون شهر وجود داشت. ۵.۱۲ - چهار دروازهدر قرن هفتم، ابنسعید مغربی [۵۸]
ابنسعید مغربی، کتاب الجغرافیا، ج۱، ص۱۵۶، چاپ اسماعیل عربی، بیروت ۱۹۷۰.
نوشته است که حرّان بر سر راه موصل ـ حلب قرار دارد و قزوینی [۵۹]
زکریابن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ج۱، ص۳۵۱، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۶۰]
زکریابن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ج۱، ص۳۶۸، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
حرّان را در منطقه جزیره و از قصبههای دیار بکر ذکر کرده است. در قرن هشتم، ابوالفداء [۶۱]
اسماعیلبن علی ابوالفداء، کتاب تقویمالبلدان، ج۱، ص۲۷۷، چاپ رنو و دسلان، پاریس ۱۸۴۰.
نوشته است که حرّان در گذشته شهر بزرگی بوده، ولی امروزه ویران است. در اواخر قرن نهم، حمیری، [۶۲]
محمدبن عبداللّه حمیری، الروض المعطار فی خبر الأقطار، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۸۴.
حرّان را دارای چهار دروازه دانسته و نوشته است که مسجدجامع آنجا متعلق به دوره خلافت مروانبن محمد، آخرین خلیفه اموی، است که بهشکل مربع در جوار بنا شده است. ۶ - مرکز صائبیهابیشتر جغرافیدانان و مورخان اسلامی برآناند که حرّان مرکز صابئیها بود. [۶۳]
ابراهیم بن محمد اصطخری، المسالک و الممالک، ج۱، ص۷۶.
[۶۴]
ابن حوقل، کتاب صورة الارض، ج۱، ص۲۲۶.
[۶۵]
محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهةالمشتاق فی اختراق الآفاق، ج۲، ص۶۶۴، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۶۶]
ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، ج۳ قسم ۱، ص۴۲، چاپ یحیی عبّاره، دمشق ۱۹۷۸.
آداب و رسوم دینی حرّانیان متشکل از آداب و رسوم صابئیان و الهه پرستان یونان قدیم بود. ۶.۱ - آموزشدر عهد عباسیان ، همین صابئیان دانش یونانیان را بیش از همه به مسلمانان آموختند و گروهی از دانشمندان بزرگ را در پایتخت خلفا (بغداد) پروراندند، مانند ثابت بن قرّه (متوفی ۲۸۸) و پسرش ابوسعید سنان و نوادگان و اعقابش. [۶۷]
ویکتور کک، تأثیر صابئین حرّان در تمدن اسلامی، ج۱، ص۲۲، بیروت ۱۹۷۱.
[۶۸]
محمد عبدالحمید حمد، صابئة حرّان و التوحید الدرزی، ج۱، ص۵۹، دمشق ۲۰۰۴.
۶.۲ - تاثیراتتأثیر دانشمندان حرّانی در سه زمینه آشکار است: ترجمه کتابهای فلسفی و علمی یونانی و غیریونانی و شرحهایی که بر آنها نوشتهاند؛ حفظ علوم مصریها، بابلیها، فینیقیها و یونانیها؛ و تألیف در علوم و فنون مختلف، از جمله فلسفه. [۶۹]
ویکتور کک، تأثیر صابئین حرّان در تمدن اسلامی، ج۱، ص۲۳ـ۲۴، بیروت ۱۹۷۱.
۶.۳ - شهرتواژه صابئه از زمان وفات خلیفه مأمون (۲۱۸) در حرّان متداول شد. [۷۰]
عبدالرزاق حسنی، الصابئون فی حاضرهم و ماضیهم، ج۱، ص۴۲، بغداد ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
مردم حرّان از دیرباز، متأثر از آشوریان و بابلیان ، به پرستش ستارگان میپرداختند و برای آنها بتهایی میساختند و آنقدر در این کار پیش رفتند که حرّان عبادتگاه ستارگان، بهویژه الهه سین (ماه در نزد آشوریها)، گردید. [۷۱]
علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر (بیروت)، ج۲، ص۲۹۲.
[۷۲]
ابوریحان بیرونی، آثار الباقیة، ج۱، ص۲۰۴ـ ۲۰۵.
[۷۳]
فیلیپ خوری حتی، تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین، ج۱، ص۱۸۹، ترجمة جورج حداد و عبدالکریم رافق، ترجمة کمال یازجی، بیروت ۱۹۵۸ـ۱۹۵۹.
[۷۴]
الموسوعة العربیة، دمشق: هیئةالموسوعةالعربیة، ذیل مادّه، ۱۹۹۸ـ، ذیل «حرّان» (از محمد زین).
مردم حرّان در دوران اسلامی بر آیین خود ماندند تا اینکه هنگام عبور مأمون عباسی از این شهر در ۲۱۵، وی آنان را واداشت که آیین خود را تغییر دهند. برخی از آنان به ادیان آسمانی گرویدند و برخی خود را صابئه نامیدند تا از کشته شدن به دست مأمون در امان باشند. [۷۵]
علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر (بیروت)، ج۲، ص۳۹۱ـ۳۹۵.
[۷۶]
ابنندیم، الفهرست (تهران)، ج۱، ص۳۸۵.
[۷۷]
حسین مسری، «مدینة حران فی تاریخها السیاسی و الفکری من القرن الاول الهجری حتی نهایة القرن الثالث الهجری»، ج۱، ص۱۶، حولیات الآداب و العلوم الاجتماعیة، (۱۴۲۲/ ۲۰۰۱).
[۷۸]
فؤاد جمیعان، مآثر العرب العلمیة: اساس حضارة الغرب، ج۱، ص۷۸ـ۷۹، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱.
بدینترتیب، حرّان در تاریخ به شهر صابئین معروف گردید. [۷۹]
یاقوت حموی، کتاب معجمالبلدان، ذیل مادّه، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپافست تهران، ۱۹۶۵.
[۸۰]
کپل آرچیبالد کمرون کرسول، الآثار الاسلامیة الاولی، ج۱، ص۲۰۹، نقله الی العربیة عبدالهادی عبله، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۶.۴ - دژ شهردر قرن هشتم، دمشقی [۸۱]
محمدبن ابیطالب دمشقی، کتاب نخبةالدهر فی عجائب البر و البحر، ج۱، ص۵۹، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۸۲]
محمدبن ابیطالب دمشقی، کتاب نخبةالدهر فی عجائب البر و البحر، ج۱، ص۲۵۶، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
نوشته است در حرّان خانهای برای ماه وجود داشت که دژ شهر محسوب میشد و مُدْرِق نام داشت. ۷ - پیشینهیونانیان حرّان، رومیان کاریا، مسیحیان هلینوپولیس و مسلمانان حرّان یا ارّان میگفتند. [۸۳]
ویکتور کک، تأثیر صابئین حرّان در تمدن اسلامی، ج۱، ص۱۲، بیروت ۱۹۷۱.
حرّان در سنگنبشتههای میخی بهصورت حَرانو، بهمعنای طریق و راه، آمده است که به اهمیت موقعیت تجاری آن اشاره میکند. [۸۴]
ویکتور کک، تأثیر صابئین حرّان در تمدن اسلامی، ج۱، ص۱۲، بیروت ۱۹۷۱.
۷.۱ - مرکزیت حکومتحرّان در آغاز هزاره دوم قبل از میلاد مرکز حکومت کوچکی وابسته به مملکت ماری بود. پس از سقوط نینوا (۶۱۲ق م)، پایتخت آخرین پادشاه آشوریان شد و پس از آن، در اختیار بابلیان قرار گرفت. در ۵۳۸ق م، به تصرف هخامنشیان درآمد و در اواخر قرن چهارم پیش از میلاد در اختیار سلوکیان قرار گرفت. در سده دوم پیش از میلاد، جزو قلمرو مملکت عربیِ رُها شد و سپس تحت تسلط پارتیان قرارگرفت. [۸۵]
الموسوعة العربیة، دمشق: هیئةالموسوعةالعربیة، ذیل مادّه، ۱۹۹۸ـ، ذیل «حرّان» (از محمد زین).
[۸۶]
فیلیپ خوری حتی، تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین، ج۱، ص۱۷۶، ترجمة جورج حداد و عبدالکریم رافق، ترجمة کمال یازجی، بیروت ۱۹۵۸ـ۱۹۵۹.
[۸۷]
جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۳۸۱، بیروت ۱۹۷۶ـ۱۹۷۸.
حرّان در ۱۶۸ میلادی به قلمرو امپراتوری روم پیوست و مرکز ایالت بینالنهرین شد. [۸۸]
الموسوعة العربیة، دمشق: هیئةالموسوعةالعربیة، ذیل مادّه، ۱۹۹۸ـ، ذیل «حرّان» (از محمد زین).
۷.۲ - غارت حراندر ۵۰۲ میلادی، نعمانبن منذر به فرمان قباد اول ساسانی، حرّان را غارت کرد. [۸۹]
نینا ویکتوروونا پیگولوسکایا، العرب علی حدود بیزنطة و ایران من القرن الرابع الی القرن السادس المیلادی، ج۱، ص۱۷۰، نقله عن الروسیة صلاحالدین عثمان هاشم، کویت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۹۰]
جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۲۱۶، بیروت ۱۹۷۶ـ۱۹۷۸.
۷.۳ - تسلط مسلمانانشهر حرّان همزمان با فتح شهرهای جزیره در دوران خلافت عمربن خطّاب ، در فاصله سالهای ۱۷ تا ۱۹ هجری، به دست عیاض بن غنم گشوده شد [۹۱]
محمدبن عمر واقدی، تاریخ فتوح الجزیرة و الخابور و دیار بکر و العراق، ج۱، ص۱۰۰ـ۱۰۵، چاپ عبدالعزیز فیاض حرفوش، دمشق ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
[۹۲]
محمدبن عمر واقدی، تاریخ فتوح الجزیرة و الخابور و دیار بکر و العراق، ج۱، ص۱۲۸، چاپ عبدالعزیز فیاض حرفوش، دمشق ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
[۹۳]
احمدبن یحیی بلاذری، کتاب فتوح البلدان، ج۱، ص۲۳۹، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶، چاپ افست فرانکفورت ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
[۹۴]
ابناعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج۱، ص۲۵۵ـ۲۵۶، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۹۵]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۳.
(برخی منابع فتح جزیره را در سالهای ۱۷ و ۱۸ ضبط کردهاند). در اوایل سال ۶۷، ابراهیمبن مالک اشتر (سردار سپاه مختاربن عبید ثقفی) پس از تسلط بر شهرهای جزیره، حکومت حرّان را به حاتمبن نعمان باهلی سپرد. [۹۸]
احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ج۱، ص۲۹۶، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
[۹۹]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۱، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد.
[۱۰۱]
ابنخلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۳۸.
۷.۴ - ضرب سکهمسلمانان در سال ۱۲۲ در حمله امپراتور روم، لئون، به جزیره، شهر حرّان را پناهگاه خود قرار دادند [۱۰۲]
ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج۵ جزء۹، ص۳۴۶ـ۳۴۷، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
و در ۱۲۶، مروانبن محمد (آخرین حاکم اموی) شهر حرّان را مرکز خلافت خود قرار داد [۱۰۳]
محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری (بیروت)، ج۷، ص۳۱۲.
[۱۰۴]
محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری (بیروت)، ج۷، ص۴۲۸.
[۱۰۵]
ابناعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج۸، ص۳۱۴، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۰۶]
منصوربن حسین آبی، نثر الدّرّ، ج۳، ص۷۶، چاپ محمدعلی قرنه، (قاهره) ۱۹۸۳.
و در آنجا سکه ضرب کرد. [۱۰۷]
انستاس ماری کرملی، النقود العربیة و علم النُمِّیات، ج۱، ص۴۵، قاهره ۱۹۳۹، چاپ افست بیروت.
[۱۰۸]
محمدیوسف غندور، تاریخ جزیرة ابنعمر: منذ تأسیسها حتی الفتح العثمانی، ج۱، ص۳۲۵، نحو ۲۰۰ـ۹۲۱ه/ ۸۱۵ـ۱۵۱۵م، بیروت ۱۹۹۰.
۷.۵ - محاصرهدر سال ۱۳۲، اهالی جزیره به هواداری از امویان قیام کردند و شهر حرّان را دو ماه محاصره نمودند تا اینکه ابوجعفر منصور، حاکم جزیره، شخصآ در رأس سپاهی عازم حرّان شد و آنجا را از محاصره خارج کرد. [۱۰۹]
احمدبن یحیی بلاذری، کتاب فتوح البلدان، ج۱، ص۱۸۶، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶، چاپ افست فرانکفورت ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
[۱۱۰]
محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری (بیروت)، ج۷، ص۴۴۶ـ۴۴۷.
[۱۱۲]
ابنعدیم، زبدة الحلب من تاریخ حلب، ج۱، ص۶۵، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
در همین سال، هواداران امویان مجدداً حرّان را محاصره کردند و با منجنیق درهم کوبیدند و دروازههای آن را آتش زدند. [۱۱۳]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۵۴.
در سال ۱۳۶، عبداللّهبن علی عباسی برضد ابوجعفر منصور قیام کرد و پس از چهل روز محاصره، حرّان را فتح کرد، ولی ابوجعفر منصور سپاهی به فرماندهی ابومسلم خراسانی راهی این شهر کرد و آن را از چنگ وی آزاد ساخت. [۱۱۴]
خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۲۸۵، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۱۱۵]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۶۵.
[۱۱۶]
محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری (بیروت)، ج۷، ص۴۷۳ـ۴۷۸.
[۱۱۷]
ابناعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج۸، ص۳۵۴ـ۳۵۵، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۷.۶ - مختصر حوادثدر سال ۱۴۱، گروهی از اهالی حرّان به جنبش راوندیه پیوستند. [۱۱۹]
ابنعدیم، زبدة الحلب من تاریخ حلب، ج۱، ص۶۹، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۱۲۰]
حسین مسری، «مدینة حران فی تاریخها السیاسی و الفکری من القرن الاول الهجری حتی نهایة القرن الثالث الهجری»، ج۱، ص۲۹، حولیات الآداب و العلوم الاجتماعیة، (۱۴۲۲/ ۲۰۰۱).
در ۳۲۷، خلیفه الراضی باللّه عباسی حکومت حرّان را به ابنرائق سپرد. در ۳۵۲، اهالی حرّان در زمان سیفالدوله حمدانی قیام کردند و پس از برآورده شدن خواستهایشان، قیام فروکش کرد. [۱۲۳]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۵۵۱.
[۱۲۴]
ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، ج۳، قسم ۱، ص۳۶ـ۳۷، چاپ یحیی عبّاره، دمشق ۱۹۷۸.
پس از انقراض سلسله حمدانیان، برخی اشراف بنینُمَیر و بنیعُقَیل بر حرّان چیره شدند [۱۲۵]
ابن حوقل، کتاب صورة الارض، ج۱، ص۲۲۶.
[۱۲۶]
یحییبن سعید انطاکی، تاریخ الانطاکی، ج۱، ص۴۲۸، المعروف بصلة تاریخ اوتیخا، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس ۱۹۹۰.
و حکومت این شهر به وثاببن سابق نمیری رسید. [۱۲۸]
ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، ج۳ قسم ۱، ص۴۶، چاپ یحیی عبّاره، دمشق ۱۹۷۸.
از ۴۸۲ تا ۴۹۶، حرّان بین کارگزاران سلاطین سلجوقی دست به دست شد. [۱۲۹]
ابنازرق، تاریخ الفارقی، ج۱، ص۲۳۳، چاپ بدوی عبداللطیف عوض، بیروت ۱۹۷۴.
[۱۳۰]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۲۲۰ـ۲۲۱.
[۱۳۱]
ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، ج۳ قسم ۱، ص۴۸ـ۴۹، چاپ یحیی عبّاره، دمشق ۱۹۷۸.
در ۴۹۶، صلیبیان بر این شهر چیره شدند [۱۳۲]
ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، ج۳، قسم۱، ص۵۱ـ۵۲، چاپ یحیی عبّاره، دمشق ۱۹۷۸.
و از ۴۹۷، حرّان مجددآ جزو قلمرو حاکمان جزیره گردید. [۱۳۳]
ابنقلانسی، تاریخ أبی یعلی حمزة ابنالقلانسی، ج۱، ص۱۴۳ـ۱۴۶، المعروف بذیل تاریخ دمشق، چاپ آمدروز، لیدن (۱۹۰۸)، چاپ افست قاهره.
[۱۳۴]
ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، ج۳، قسم۱، ص۵۳ـ۵۷، چاپ یحیی عبّاره، دمشق ۱۹۷۸.
[۱۳۵]
اسماعیلبن علی ابوالفداء، المختصر فی اخبار البشر: تاریخ ابیالفداء، ج۲، ص۲۱۷، بیروت: دارالمعرفة للطباعة و النشر.
[۱۳۶]
ابنتغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، ج۵، ص۱۸۸، قاهره (۱۳۸۳ (ـ۱۳۹۲/ (۱۹۶۳ (ـ۱۹۷۲.
در ۵۸۷ به تصرف ایوبیان درآمد و تا ۶۵۸ بین امیران ایوبی دست به دست شد. [۱۳۷]
ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، ج۳ قسم ۱، ص۵۷ـ۵۹، چاپ یحیی عبّاره، دمشق ۱۹۷۸.
[۱۳۸]
ابنعبری، تاریخ مختصر الدول، ج۱، ص۲۵۰، بیروت: دارالمسیرة.
[۱۳۹]
ابنواصل، مُفَرِّج الکروب فی اخبار بنیایوب، ج۴، ص۲۵۷ـ۲۵۸، چاپ حسنین محمد ربیع، قاهره (۱۹۷۲).
۷.۷ - تصرف مغولهادر ۶۶۰ به تصرف مغولها درآمد. [۱۴۰]
ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، ج۳ قسم ۱، ص۶۲، چاپ یحیی عبّاره، دمشق ۱۹۷۸.
[۱۴۱]
ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، ج۳ قسم ۱، ص۲۱۰، چاپ یحیی عبّاره، دمشق ۱۹۷۸.
[۱۴۲]
موسیبن محمد یونینی، ذیل مرآةالزمان، ج۱، ص۴۹۴، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۸۰/ ۱۹۵۴ـ۱۹۶۱.
[۱۴۳]
موسیبن محمد یونینی، ذیل مرآةالزمان، ج۲، ص۱۵۶ـ۱۵۷، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۸۰/ ۱۹۵۴ـ۱۹۶۱.
[۱۴۴]
حسن شمیسانی، مدینة ماردین: من الفتح العربی الی سنة ۱۵۱۵م/ ۹۲۱ه، ج۱، ص۲۴۲ـ ۲۴۳، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
مغولها پس از تخریب مسجدجامع و برج و باروی شهر، اهالی آن را به دیگر شهرها کوچاندند و حرّان متروک شد و بهمرور رو به ویرانی نهاد. [۱۴۵]
ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، ج۳ قسم ۱، ص۶۳، چاپ یحیی عبّاره، دمشق ۱۹۷۸.
حرّان خاستگاه مشاهیر زیادی بوده است، بهویژه پساز اینکه خلیفه اموی عمربن عبدالعزیز (حک: ۹۹ـ۱۰۱) دستور داد مرکز پزشکی و علمی کهن اسکندریه به حرّان منتقل شود. [۱۴۶]
ابنابیاصیبعه، عیونالانباء فی طبقات الاطباء، ج۱، ص۱۷۱، چاپ نزار رضا، بیروت (۱۹۶۵).
[۱۴۷]
فیلیپ خوری حتی، تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین، ج۲، ص۱۱۳، ترجمة جورج حداد و عبدالکریم رافق، ترجمة کمال یازجی، بیروت ۱۹۵۸ـ۱۹۵۹.
[۱۴۸]
ویکتور کک، تأثیر صابئین حرّان در تمدن اسلامی، ج۱، ص۹ـ۱۱، بیروت ۱۹۷۱.
[۱۴۹]
حسین مسری، «مدینة حران فی تاریخها السیاسی و الفکری من القرن الاول الهجری حتی نهایة القرن الثالث الهجری»، ج۱، ص۳۲، حولیات الآداب و العلوم الاجتماعیة، (۱۴۲۲/ ۲۰۰۱).
۸ - مشاهیربرخی از مشاهیر حرّان عبارتاند از: ثابتبن قرّه و پسرش، سنانبن ثابت، منجم. [۱۵۰]
ابنندیم، الفهرست (تهران)، ج۱، ص۳۳۱.
[۱۵۱]
رشید جمیلی، حرکة الترجمة فی المشرق الاسلامی فی القرنین الثالث و الرابع للهجرة، ج۱، ص۲۰۹ـ۲۱۱، بغداد ۱۹۸۶.
[۱۵۲]
فؤاد جمیعان، مآثر العرب العلمیة: اساس حضارة الغرب، ج۱، ص۷۹، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱.
ابوالمِنهال عوفبن مُحْلِم حرّانی، ادیب عصر مأمون. [۱۵۳]
یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۱۶، ص۱۳۹ـ ۱۴۵، مصر، ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت.
[۱۵۴]
ابنشاکر کتبی، فوات الوفیات، ج۳، ص۱۶۲ـ ۱۶۴، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴.
[۱۵۵]
ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب، ج۲، ص۳۲ـ۳۳.
ابوالهَیذام کلاببن حمزه عقیلی، شاعر و ادیب . ابوعبداللّه محمدبن جابربن سنان حرّانی، معروف به بتّانی، منجم و ریاضیدان . ابنوحشیه، پزشک و گیاهشناس. فخرالدین ابنتیمیه حرّانی. شرفالدینبن ابیعصرون، قاضیالقضات حرّان. [۱۵۶]
ابنندیم، الفهرست (تهران)، ج۱، ص۹۱.
[۱۵۷]
ابنندیم، الفهرست (تهران)، ج۱، ص۳۳۸.
[۱۵۸]
یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۱۷، ص۲۰ـ۲۵، مصر، ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت.
[۱۵۹]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۳، ص۵۳ـ۵۷.
[۱۶۰]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۳۸۶ـ ۳۸۸.
[۱۶۱]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۵، ص۱۶۴ـ۱۶۷.
[۱۶۲]
فؤاد جمیعان، مآثر العرب العلمیة: اساس حضارة الغرب، ج۱، ص۷۹، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱.
[۱۶۳]
حسین مسری، «مدینة حران فی تاریخها السیاسی و الفکری من القرن الاول الهجری حتی نهایة القرن الثالث الهجری»، ج۱، ص۳۵، حولیات الآداب و العلوم الاجتماعیة، (۱۴۲۲/ ۲۰۰۱).
ابنشعبه حرّانی، محدث . سنانبن فتحِ حرّانی، ریاضیدان. و عبدالقادربن عبدالقاهر حرّانی، فقیه و محدّث. چند تن از بزرگان حرّان تاریخ شهر خود را تألیف کردهاند، از جمله عزّالملک محمدبن مختار مُسَبِّحی حرّانی، ابوالمحاسنبن سلامةبنخلیفه حرّانی، حمادبن هبةاللّه حرّانی، ابوعروبه حسین/ حسنبن محمدبن ابیمعشر حرّانی (محدّث و مؤلف تاریخ الجزیرة و حرّان)، و ابوالحسن علیبن علانبن عبدالرحمان حرّانی. [۱۶۴]
عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۲، ص۱۹۵.
[۱۶۵]
یاقوت حموی، کتاب المشترک وضعا و المفترق صقعا، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۵، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن، ۱۸۴۶، چاپ افست بغداد.
[۱۶۶]
یاقوت حموی، کتاب معجمالبلدان، ذیل ماده، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپافست تهران، ۱۹۶۵.
[۱۶۷]
ابنسلامه حرّانی، تاریخ حرّان، ج۱، ص۱۶۹ـ۱۷۰، در شذرات من کتب مفقودة فی التاریخ، استخرجها و حققها احسان عباس، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۱۶۸]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۳۷۷ـ ۳۷۸.
[۱۶۹]
محمدبن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج۲، ص۱۷۸ـ ۱۷۹، چاپ فؤاد سید، کویت ۱۹۸۴.
[۱۷۰]
محمدبن عبدالرحمان سخاوی، الأعلان بالتوبیخ لمن ذمّ التاریخ، ج۱، ص۲۵۸ـ ۲۶۰، چاپ فرانتس روزنتال، بیروت.
[۱۷۱]
حاجیخلیفه، کشفالظنون عن اسامی الکتب و الفنون، ج ۱، ستون ۲۹۱.
۹ - فهرست منابع(۱) منصوربن حسین آبی، نثر الدّرّ، چاپ محمدعلی قرنه، (قاهره) ۱۹۸۳. (۲) ابنابیاصیبعه، عیونالانباء فی طبقات الاطباء، چاپ نزار رضا، بیروت (۱۹۶۵). (۳) ابناثیر، الکامل فی التاریخ. (۴) ابنازرق، تاریخ الفارقی، چاپ بدوی عبداللطیف عوض، بیروت ۱۹۷۴. (۵) ابناعثم کوفی، کتاب الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۶) ابنتغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره (۱۳۸۳ (ـ۱۳۹۲/ (۱۹۶۳ (ـ۱۹۷۲. (۷) ابنجبیر، رحلة ابنجبیر، بیروت ۱۹۸۶. (۸) ابنحزم، جمهرة انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۹۸۲). (۹) ابن حوقل، کتاب صورة الارض. (۱۰) ابن خرداذبه، کتاب المسالک والممالک. (۱۱) ابنخلدون، تاریخ ابن خلدون. (۱۲) ابن خلکان، وفیات الاعیان. (۱۳) ابن رسته، کتاب الاعلاق النفیسة. (۱۴) ابنسعید مغربی، کتاب الجغرافیا، چاپ اسماعیل عربی، بیروت ۱۹۷۰. (۱۵) ابنسلامه حرّانی، تاریخ حرّان، در شذرات من کتب مفقودة فی التاریخ، استخرجها و حققها احسان عباس، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۱۶) ابنشاکر کتبی، فوات الوفیات، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴. (۱۷) ابنشداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، چاپ یحیی عبّاره، دمشق ۱۹۷۸. (۱۸) ابنعبری، تاریخ مختصر الدول، بیروت: دارالمسیرة. (۱۹) ابنعدیم، زبدة الحلب من تاریخ حلب، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷. (۲۰) ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب. (۲۱) ابن فقیه، مختصر کتاب البلدان. (۲۲) ابنقتیبه، کتاب عیونالاخبار، بیروت: دارالکتاب العربی. (۲۳) ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰. (۲۴) ابنقلانسی، تاریخ أبی یعلی حمزة ابنالقلانسی، المعروف بذیل تاریخ دمشق، چاپ آمدروز، لیدن (۱۹۰۸)، چاپ افست قاهره. (۲۵) ابنکثیر، البدایة و النهایة، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۲۶) ابنندیم، الفهرست (تهران). (۲۷) ابنواصل، مُفَرِّج الکروب فی اخبار بنیایوب، چاپ حسنین محمد ربیع، قاهره (۱۹۷۲). (۲۸) اسماعیلبن علی ابوالفداء، کتاب تقویمالبلدان، چاپ رنو و دسلان، پاریس ۱۸۴۰. (۲۹) اسماعیلبن علی ابوالفداء، المختصر فی اخبار البشر: تاریخ ابیالفداء، بیروت: دارالمعرفة للطباعة و النشر. (۳۰) آمنه ابوحجر، موسوعة المدن الاسلامیة، عمان ۲۰۰۳. (۳۱) ابوریحان بیرونی، آثار الباقیة. (۳۲) محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهةالمشتاق فی اختراق الآفاق، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۳۳) ابراهیم بن محمد اصطخری، المسالک و الممالک. (۳۴) یحییبن سعید انطاکی، تاریخ الانطاکی، المعروف بصلة تاریخ اوتیخا، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس ۱۹۹۰. (۳۵) منیر بعلبکی، موسوعة المورد: دائرة معارف انکلیزیة عربیة مصورة، بیروت ۱۹۸۰ـ۱۹۸۳. (۳۶) عبداللّهبن عبدالعزیز بکری، کتاب المسالک و الممالک، چاپ ادریان فان لیوفن و اندری فری، تونس ۱۹۹۲. (۳۷) عبداللّهبن عبدالعزیز بکری، معجم مااستعجم من اسماء البلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقّا، قاهره ۱۳۶۴ـ۱۳۷۱/ ۱۹۴۵ـ۱۹۵۱. (۳۸) احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد. (۳۹) احمدبن یحیی بلاذری، کتاب فتوح البلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶، چاپ افست فرانکفورت ۱۴۱۳/۱۹۹۲. (۴۰) نینا ویکتوروونا پیگولوسکایا، العرب علی حدود بیزنطة و ایران من القرن الرابع الی القرن السادس المیلادی، نقله عن الروسیة صلاحالدین عثمان هاشم، کویت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۴۱) فؤاد جمیعان، مآثر العرب العلمیة: اساس حضارة الغرب، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۱. (۴۲) رشید جمیلی، حرکة الترجمة فی المشرق الاسلامی فی القرنین الثالث و الرابع للهجرة، بغداد ۱۹۸۶. (۴۳) جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۷۶ـ۱۹۷۸. (۴۴) اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاحالعربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش. (۴۵) ابوالقاسمبن احمد جیهانی، اشکالالعالم، ترجمه علیبن عبدالسلام کاتب، چاپ فیروز منصوری، تهران ۱۳۶۸ش. (۴۶) حاجیخلیفه، کشفالظنون عن اسامی الکتب و الفنون. (۴۷) فیلیپ خوری حتی، تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین، ترجمة جورج حداد و عبدالکریم رافق، ترجمة کمال یازجی، بیروت ۱۹۵۸ـ۱۹۵۹. (۴۸) عبدالرزاق حسنی، الصابئون فی حاضرهم و ماضیهم، بغداد ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۴۹) محمد عبدالحمید حمد، صابئة حرّان و التوحید الدرزی، دمشق ۲۰۰۴. (۵۰) حمداللّه مستوفی، نزهةالقلوب. (۵۱) محمدبن عبداللّه حمیری، الروض المعطار فی خبر الأقطار، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۸۴. (۵۲) خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵. (۵۳) محمدبن ابیطالب دمشقی، کتاب نخبةالدهر فی عجائب البر و البحر، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۵۴) احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش. (۵۵) محمدبن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، چاپ فؤاد سید، کویت ۱۹۸۴. (۵۶) محمدبن عبدالرحمان سخاوی، الأعلان بالتوبیخ لمن ذمّ التاریخ، چاپ فرانتس روزنتال، بیروت. (۵۷) عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب. (۵۸) حسن شمیسانی، مدینة ماردین: من الفتح العربی الی سنة ۱۵۱۵م/ ۹۲۱ه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۵۹) محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری (بیروت). (۶۰) محمدیوسف غندور، تاریخ جزیرة ابنعمر: منذ تأسیسها حتی الفتح العثمانی، نحو ۲۰۰ـ۹۲۱ه/ ۸۱۵ـ۱۵۱۵م، بیروت ۱۹۹۰. (۶۱) قدامةبن جعفر، الخراج و صناعة الکتابة، چاپ محمدحسین زبیدی، بغداد ۱۹۸۱. (۶۲) زکریابن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۶۳) کپل آرچیبالد کمرون کرسول، الآثار الاسلامیة الاولی، نقله الی العربیة عبدالهادی عبله، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۶۴) انستاس ماری کرملی، النقود العربیة و علم النُمِّیات، قاهره ۱۹۳۹، چاپ افست بیروت. (۶۵) ویکتور کک، تأثیر صابئین حرّان در تمدن اسلامی، بیروت ۱۹۷۱. (۶۶) حسین مسری، «مدینة حران فی تاریخها السیاسی و الفکری من القرن الاول الهجری حتی نهایة القرن الثالث الهجری»، حولیات الآداب و العلوم الاجتماعیة، (۱۴۲۲/ ۲۰۰۱). (۶۷) علی بن حسین مسعودی، کتاب التنبیه والاشراف. (۶۸) علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر (بیروت). (۶۹) محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم. (۷۰) الموسوعة العربیة، دمشق: هیئةالموسوعةالعربیة، ۱۹۹۸ـ، ذیل «حرّان» (از محمد زین). (۷۱) احمدبنعبدالوهاب نویری، نهایة الاربفی فنونالادب، قاهره (۱۹۲۳) ـ۱۹۹۰. (۷۲) محمدبن عمر واقدی، تاریخ فتوح الجزیرة و الخابور و دیار بکر و العراق، چاپ عبدالعزیز فیاض حرفوش، دمشق ۱۴۱۷/۱۹۹۶. (۷۳) یاقوت حموی، کتاب المشترک وضعا و المفترق صقعا، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن، ۱۸۴۶، چاپ افست بغداد. (۷۴) یاقوت حموی، کتاب معجمالبلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپافست تهران، ۱۹۶۵. (۷۵) یاقوت حموی، معجمالادباء، مصر، ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت. (۷۶) یعقوبی، تاریخ یعقوبی. (۷۷) موسیبن محمد یونینی، ذیل مرآةالزمان، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۸۰/ ۱۹۵۴ـ۱۹۶۱. (۷۸) عهد عتیق. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حران»، شماره۵۸۹۸. |